کلمه جو
صفحه اصلی

ناشده

فرهنگ فارسی

نشده انجام نیافته .

لغت نامه دهخدا

ناشده. [ ش ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نشده. انجام نایافته. || نرفته. مقابل شده. رجوع به شده شود :
ای در جوال عشوه علی وار ناشده
از حرص دانگانه به گفتار روزگار.
انوری.


کلمات دیگر: