کلمه جو
صفحه اصلی

ناسیه

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث ناسی زن فراموشکار.

لغت نامه دهخدا

( ناسیة ) ناسیة. [ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث ناسی. رجوع به ناسی شود. || نخستین ساعات شب . || شب عبادت و ریاضت . || آنکه در شب جهت عبادت و پرستش برخیزد و شب زنده داری می کند. ( ناظم الاطباء ) .

ناسیة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ناسی . رجوع به ناسی شود. || نخستین ساعات شب . || شب عبادت و ریاضت . || آنکه در شب جهت عبادت و پرستش برخیزد و شب زنده داری می کند. (ناظم الاطباء) .



کلمات دیگر: