کلمه جو
صفحه اصلی

ودص

فرهنگ فارسی

آغاز کردن بسخن و انجام ننمودن آن . آغاز کردن سخن

لغت نامه دهخدا

ودص. [ وَ ] ( ع مص )آغاز کردن به سخن و انجام ننمودن آن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آغاز کردن سخن را و به انجام نرسانیدن آن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ودس شود.


کلمات دیگر: