زخم و جراحت
لتم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لتم. [ ل َ ] ( ع مص ) بر سوراخ بینی زدن. || زدن. || تیر انداختن. ( منتهی الارب ).
لتم. [ ل َ ت َ ] ( ع اِ ) زخم و جراحت. ( منتهی الارب ).
لتم. [ ل َ ت َ ] ( ع اِ ) زخم و جراحت. ( منتهی الارب ).
لتم . [ ل َ ] (ع مص ) بر سوراخ بینی زدن . || زدن . || تیر انداختن . (منتهی الارب ).
لتم . [ ل َ ت َ ] (ع اِ) زخم و جراحت . (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: