کلمه جو
صفحه اصلی

انحراف ورزیدن

فارسی به انگلیسی

to deviate

مترادف و متضاد

deviate (فعل)
عدول کردن، پرت شدن، منحرف شدن، کجرو شدن، انحراف ورزیدن

فرهنگ فارسی

از راه بگردانیدن . میل کردن یا گمراه شدن و بی راه شدن .

لغت نامه دهخدا

انحراف ورزیدن. [ اِ ح ِ وَ دَ ] ( مص مرکب ) از راه بگشتن. میل کردن : شغب ؛ میل و انحراف ورزیدن از راه. ( منتهی الارب ). || گمراه شدن و بی راه شدن. || روگردان شدن. || عصیان کردن و یاغی شدن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: