مترادف منحرف شدن : فاسد شدن، خراب شدن، منحط شدن، آن کاره شدن، بیراهه رفتن، گم راه شدن، انحراف داشتن، دور شدن از راه راست
برابر پارسی : کجرو، ازراه بدر رفته، به بیراهه رفتن، گمراه شدن
فاسد شدن، خراب شدن، منحط شدن، آنکارهشدن
بیراهه رفتن، گمراه شدن
انحرافداشتن
دور شدن (از راه راست)
۱. فاسد شدن، خراب شدن، منحط شدن، آنکارهشدن
۲. بیراهه رفتن، گمراه شدن
۳. انحرافداشتن
۴. دور شدن (از راه راست)