کلمه جو
صفحه اصلی

بی موقع


مترادف بی موقع : بی جا، بی وقت، نابجا، بی هنگام، نابهنگام، ناوقت، ناهنگام

متضاد بی موقع : بجا، بهنگام

فارسی به انگلیسی

untimely, unseasonable, inopportune


ill-timed, inapt, inconvenient, infelicitous, inopportune, inopportunely, untimely, tactlessly, unseasonable


untimely, inopportune, ill-timed, inapt, inconvenient, infelicitous, inopportunely, tactlessly, unseasonable

فارسی به عربی

غیر مناسب

مترادف و متضاد

بی‌جا، بی‌وقت، نابجا، بی‌هنگام، نابهنگام، ناوقت، ناهنگام ≠ بجا، بهنگام


malapropos (صفت)
نابجا، نا بهنگام، نا مناسب، بی موقع، بی محل

off (صفت)
دور، دورتر، خاموش، بی موقع

inappropriate (صفت)
بی مورد، ناجور، نا مناسب، بی موقع، بی جا، غیر مقتضی

unseasonable (صفت)
بی مورد، نا بهنگام، بی موقع، بی جا

inopportune (صفت)
بی مورد، نا بهنگام، نا مناسب، بی موقع، بی جا

untimely (صفت)
بی مورد، نا بهنگام، بی موقع

inapposite (صفت)
بی مورد، بی ربط، نا شایسته، بی موقع، بی جا

ill-timed (صفت)
نا بهنگام، بی موقع

tideless (صفت)
بی موقع، بی جزر و مد، بی کشند، بدون جزر و مد، بی فصل

فرهنگ فارسی

بیجا و بی هنگام و بی وقت .

لغت نامه دهخدا

بی موقع. [ م َ/ مُو ق ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + موقع عربی ) بیجا و بی هنگام و بی وقت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به موقع شود.

جدول کلمات

بیجا

پیشنهاد کاربران

ناگاه

بی جا، بی وقت، نابجا، بی هنگام، نابهنگام، ناوقت، ناهنگام


کلمات دیگر: