کلمه جو
صفحه اصلی

خلاننده

فارسی به انگلیسی

injector


لغت نامه دهخدا

خلاننده. [ خ َ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) درج کننده. نشاننده. داخل کننده. || محکم کننده. || نصب کننده. || رهاننده. ( یادداشت بخط مؤلف ).


کلمات دیگر: