کنایه از ترصد و انتظار و رود چیزی داشتن و این در بیت نظامی واقع است لیکن اکثر بدینمعنی چشم براه داشتن مستعمل میشود نه تنها ( براه داشتن ) .
براه داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
براه داشتن. [ ب ِ ت َ ] ( مص مرکب ) ( از: ب + راه + داشتن )کنایه از ترصد و انتظار ورود چیزی داشتن و این در بیت نظامی واقع است لیکن اکثر بدین معنی چشم براه داشتن مستعمل میشود نه تنها «براه داشتن ». ( آنندراج ).
کلمات دیگر: