کلمه جو
صفحه اصلی

تسکین ساز

فرهنگ فارسی

آرام کننده آسایش رساننده

لغت نامه دهخدا

تسکین ساز. [ ت َ ] ( نف مرکب ) آرام کننده. آسایش رساننده. تسلی دهنده. درمان کننده درد. طبیب :
در این علت سرای دهر خرسندی طبیبت بس
چو تسکین سازت این باشد کند درد تو درمانی.
خاقانی.


کلمات دیگر: