کلمه جو
صفحه اصلی

جلولاء

لغت نامه دهخدا

جلولاء. [ ج َ ] ( اِخ ) دهی است ببغداد بر یک منزل از خانقین و جنگ آن مشهور است. ( منتهی الارب ). تا خانقین هفت فرسنگ فاصله دارد. در این موضع به سال 16 هَ. ق. جنگی میان مسلمین و ایرانیان اتفاق افتاد. ( معجم البلدان ).

جلولاء. [ ج َ ] ( اِخ ) شهری است مشهور بافریقیه که بین آن و قیروان بیست وچهار میل فاصله است. آثار قدیمه و برجهای بناهای قدیمی در این شهر دیده میشود. آبهای جاری و میوه جات فراوان دارد و عسل آن در خوبی و عطرآگینی ضرب المثل است. این شهر بدست عبدالملک بن مروان گشوده شد. ( از معجم البلدان ).

جلولاء. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است ببغداد بر یک منزل از خانقین و جنگ آن مشهور است . (منتهی الارب ). تا خانقین هفت فرسنگ فاصله دارد. در این موضع به سال 16 هَ . ق . جنگی میان مسلمین و ایرانیان اتفاق افتاد. (معجم البلدان ).


جلولاء. [ ج َ ] (اِخ ) شهری است مشهور بافریقیه که بین آن و قیروان بیست وچهار میل فاصله است . آثار قدیمه و برجهای بناهای قدیمی در این شهر دیده میشود. آبهای جاری و میوه جات فراوان دارد و عسل آن در خوبی و عطرآگینی ضرب المثل است . این شهر بدست عبدالملک بن مروان گشوده شد. (از معجم البلدان ).



کلمات دیگر: