کلمه جو
صفحه اصلی

پوشگان

فرهنگ فارسی

( اسم )نام مقامی از موسیقی .

لغت نامه دهخدا

پوشگان. [ ش َ ] ( اِ ) صاحب برهان گوید: نام نوائیست ازموسیقی || بمعنی مغیبات هم هست یعنی چیزهائی که در عالم غیبتند .

پوشگان. ( اِ ) مقامی است از مقامات سالک که آن را به عربی غیب الغیب گویند و آن برنگ سبز است که به عربی خضرا خوانند و چون سالک قطع این مقام کند ذات مقدس تجلی نماید و فانی در حق و باقی درو گردد || ( اِخ ) نام جائی و مقامیست نزدیک به نیشابور.

پوشگان . (اِ) مقامی است از مقامات سالک که آن را به عربی غیب الغیب گویند و آن برنگ سبز است که به عربی خضرا خوانند و چون سالک قطع این مقام کند ذات مقدس تجلی نماید و فانی در حق و باقی درو گردد || (اِخ ) نام جائی و مقامیست نزدیک به نیشابور.


پوشگان . [ ش َ ] (اِ) صاحب برهان گوید: نام نوائیست ازموسیقی || بمعنی مغیبات هم هست یعنی چیزهائی که در عالم غیبتند .



کلمات دیگر: