پوش کردن.[ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بوش کردن. کوشش کردن : التجرمز،التجرد؛ پوش کردن در کاری یعنی کوشش. ( مجمل اللغة ). || پنهان کردن. ذخیره نهادن :
آن دوره گوش خر سر سیکی فروش دزد
از هر خم عصیری دو دوره پوش کرد
یک یک چو چنبردهلش کرد خار خار
بر یاد بوق میره بوسهل نوش کرد.
سوزنی.