کلمه جو
صفحه اصلی

بتانی

فرهنگ فارسی

منسوب به بتان

لغت نامه دهخدا

بتانی . [ ب ُ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمن بتانی از خاندان یحیی بن اکثم و از روات حدیث بود. (از معجم البلدان ).


بتانی . [ ب َت ْ تا ] (ص نسبی ) منسوب به بتان از قراء حران است . (از معجم البلدان ).


بتانی . [ ب ُ ] (اِخ ) ابوالفضل بتانی ، فقیه و زاهد از اهل بتان طریثیت (ترشیز). (از معجم البلدان ).


بتانی . [ ب َت ْ تا] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن سنان بن جابر بتانی صاحب زیج صبائی که در ستاره شناسی دستی داشت و از سال 264 تاسال 306 هَ . ق . به رصد مشغول بود و ستارگان ثابته را در زیج خود ثبت کرد. او بسال 317 هنگام برگشت از بغداد در محلی بنام قصرالجص درگذشت . ظاهراً باید مسلمان بوده باشد. از آثار اوست : کتاب الزیج که دو نسخه بود، و کتاب معرفة مطالعالبروج فیمابین ارباع الفلک . (از معجم المطبوعات ). و رجوع به الفهرست ص 279 و ابن خلکان ج 2 ص 105 و تتمه ٔصوان الحکمه ص 16 و 18 و اعلام زرکلی ج 3 ص 875 شود.
ابن ندیم او را صابی دانسته و گوید رساله ای در تحقیق اقدار اتصالات برای ابوالحسن بن الفرات نوشته است . قاضی صاعد کنیه ٔ او را ابوجعفر نوشته . قفطی گوید کس ندانست که مسلمان بودیا نه ؟ کتابی در شرح مقالات چهارگانه ٔ بطلمیوس دارد.و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 280 و رجوع به ابوعبداﷲ در همین لغت نامه شود.


بتانی . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بتان از قراء نیشابور و از مضافات ترشیز است . (از معجم البلدان ).


بتانی. [ ب َت ْ تا ] ( ص نسبی ) منسوب به بتان از قراء حران است. ( از معجم البلدان ).

بتانی. [ ب ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به بتان از قراء نیشابور و از مضافات ترشیز است. ( از معجم البلدان ).

بتانی. [ ب ُ ] ( اِخ ) محمدبن عبدالرحمن بتانی از خاندان یحیی بن اکثم و از روات حدیث بود. ( از معجم البلدان ).

بتانی. [ ب ُ ] ( اِخ ) ابوالفضل بتانی ، فقیه و زاهد از اهل بتان طریثیت ( ترشیز ). ( از معجم البلدان ).

بتانی. [ ب َت ْ تا] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن سنان بن جابر بتانی صاحب زیج صبائی که در ستاره شناسی دستی داشت و از سال 264 تاسال 306 هَ. ق. به رصد مشغول بود و ستارگان ثابته را در زیج خود ثبت کرد. او بسال 317 هنگام برگشت از بغداد در محلی بنام قصرالجص درگذشت . ظاهراً باید مسلمان بوده باشد. از آثار اوست : کتاب الزیج که دو نسخه بود، و کتاب معرفة مطالعالبروج فیمابین ارباع الفلک. ( از معجم المطبوعات ). و رجوع به الفهرست ص 279 و ابن خلکان ج 2 ص 105 و تتمه ٔصوان الحکمه ص 16 و 18 و اعلام زرکلی ج 3 ص 875 شود.
ابن ندیم او را صابی دانسته و گوید رساله ای در تحقیق اقدار اتصالات برای ابوالحسن بن الفرات نوشته است. قاضی صاعد کنیه او را ابوجعفر نوشته. قفطی گوید کس ندانست که مسلمان بودیا نه ؟ کتابی در شرح مقالات چهارگانه بطلمیوس دارد.و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 280 و رجوع به ابوعبداﷲ در همین لغت نامه شود.

دانشنامه عمومی

ابوعبداللّه محمد بن جابر بن سنان بتانی حرانی صابی، منجم عرب و از بزرگ ترین منجم های زمان خویش و یکی از بزرگ ترین منجمان مسلمان به شمار می رود. پیش از ۸۵۸ میلادی در حران یا حوالی آن زاده شد، در رقّه بر کرانهٴ فرات برآمد و در ۹۲۹ میلادی در نزدیکی سامرا درگذشت. اجدادش صابئی بودند، ولی او خود مسلمان شد.
آثار متعددی در ستاره شناسی، از جمله شرحی بر کتاب الاربعهٴ بطلیموس بدو منسوب است، ولی اثر عمدهٴ او رساله ای است در نجوم موسوم به الزیج که تا عصر نوزایی تأثیر فراوان به جای گذاشت.
از ۸۷۷ میلادی به بعد رصدهای نجومی منظم و دقیقی انجام داد. زیج او حاوی فهرستی از کواکب ثابت در سال ۸۸۰–۸۸۱ میلادی است. او دریافت که معدل اوج خورشید از زمان بطلیموس به بعد '۴۷ ° ۱۶ افزایش یافته است، این مستلزم کشف حرکت نقطهٴ اوج و حضیض خورشید و تغییر آرامی در معادلهٴ زمانی است.
همچنین بسیاری از ضرایب نجومی را با دقت زیاد تعیین کرد: تقدیم اعتدالین "۵۴٫۵ در سال، میل فلک البروج'۳۵ °۲۳. امکان کسوف های حلقوی خورشید را ثابت کرد و حرکت اقبال و ادبار اعتدالین را قبول نداشت (کوپرنیکوس بدان عقیده داشت!).


کلمات دیگر: