کلمه جو
صفحه اصلی

مطمئنه

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مطمئن .
آرمیده نفس مطمئنه

لغت نامه دهخدا

( مطمئنة ) مطمئنة. [ م ُ م َ ءِن ن َ ] ( ع ص )آرمیده. ( از تفسیر ابوالفتوح ج 6 ص 244 ) : و ضرب اﷲ مثلاً قریة کانت آمنة مطمئنة یأتیها رزقها رغداً من کل مکان فکفرت بانعم اﷲ... ( قرآن 112/16 ).
- نفس مطمئنة ؛ نفس آرام یافته : یا ایتها النفس المطمئنة. ( قرآن 27/89 ).
شد نفس مطمئنه او باز جای خویش
کآواز ارجعی هم از آنجا شنوده بود.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 872 ).
و رجوع به مطمئن شود.

مطمئنة. [ م ُ م َ ءِن ن َ ] (ع ص )آرمیده . (از تفسیر ابوالفتوح ج 6 ص 244) : و ضرب اﷲ مثلاً قریة کانت آمنة مطمئنة یأتیها رزقها رغداً من کل مکان فکفرت بانعم اﷲ... (قرآن 112/16).
- نفس مطمئنة ؛ نفس آرام یافته : یا ایتها النفس المطمئنة. (قرآن 27/89).
شد نفس مطمئنه او باز جای خویش
کآواز ارجعی هم از آنجا شنوده بود.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 872).


و رجوع به مطمئن شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُطْمَئِنَّةُ: اطمینان یافته (کلمه طمانینة و اطمینان به معنای سکون و آرامش نفس بعد از ناراحتی و اضطراب است ، و این استعمال ریشه از اینجا گرفته که میگویند : اطمانت الارض یعنی زمین مطمئن شد ، یا میگویند : ارض مطمئنة یعنی زمینی مطمئن و منظورشان زمینی است که در آن گودی...
معنی مُطْمَئِنٌّ: اطمینان یافته (کلمه طمانینة و اطمینان به معنای سکون و آرامش نفس بعد از ناراحتی و اضطراب است ، و این استعمال ریشه از اینجا گرفته که میگویند : اطمانت الارض یعنی زمین مطمئن شد ، یا میگویند : ارض مطمئنة یعنی زمینی مطمئن و منظورشان زمینی است که در آن گودی...
معنی مُطْمَئِنِّینَ: اطمینان یافتگان (کلمه طمانینة و اطمینان به معنای سکون و آرامش نفس بعد از ناراحتی و اضطراب است ، و این استعمال ریشه از اینجا گرفته که میگویند : اطمانت الارض یعنی زمین مطمئن شد ، یا میگویند : ارض مطمئنة یعنی زمینی مطمئن و منظورشان زمینی است که در آن گو...
معنی یَطْمَئِنَّ: تا آرامش یابد - تا اطمینان یابد (کلمه طمانینة و اطمینان به معنای سکون و آرامش نفس بعد از ناراحتی و اضطراب است ، و این استعمال ریشه از اینجا گرفته که میگویند : اطمانت الارض یعنی زمین مطمئن شد ، یا میگویند : ارض مطمئنة یعنی زمینی مطمئن و منظورشان زمینی...
ریشه کلمه:
طمن (۱۳ بار)
طمئن (۱۳ بار)


کلمات دیگر: