تراویدن تراوش کردن .
تراوش نمودن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تراوش نمودن. [ ت َ وِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) تراویدن. تراوش کردن :
تو بدسگالی و نیکی طمع کنی ، هیهات
ز خیر خیر تراوش نماید از شر شر.
تو بدسگالی و نیکی طمع کنی ، هیهات
ز خیر خیر تراوش نماید از شر شر.
قاآنی.
کلمات دیگر: