مرد پر بانگ و فریاد مرد بسیار آواز یا بلا بلا و غوغا .
جلوبق
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جلوبق. [ ج َ ل َ ب َ ] ( ع ص ، اِ ) مرد پر بانگ و فریاد. ( از اقرب الموارد ). مرد بسیارآواز.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بلا. ( منتهی الارب ). بلا و غوغا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
جلوبق. [ ج َ ل َ ب َ ] ( اِخ ) دزدی است از بنی مهره. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
جلوبق. [ ج َ ل َ ب َ ] ( اِخ ) دزدی است از بنی مهره. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
جلوبق . [ ج َ ل َ ب َ ] (اِخ ) دزدی است از بنی مهره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
جلوبق . [ ج َ ل َ ب َ ] (ع ص ، اِ) مرد پر بانگ و فریاد. (از اقرب الموارد). مرد بسیارآواز.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بلا. (منتهی الارب ). بلا و غوغا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: