نعل کردن
فارسی به انگلیسی
to shoe
shoe
فرهنگ فارسی
( مصدر ) نعل زدن .
لغت نامه دهخدا
نعل کردن. [ ن َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نعل بستن. نعل کوبیدن. نعل را بر سم ستور استوار ساختن. نعل زدن.
- خر کریم را نعل کردن ؛ رشوه دادن. به قاضی یا حاکم و فرمانروا رشوه دادن.
- خر کریم را نعل کردن ؛ رشوه دادن. به قاضی یا حاکم و فرمانروا رشوه دادن.
کلمات دیگر: