کلمه جو
صفحه اصلی

انصباب

فرهنگ فارسی

ریخته شدن . ریختن . یا فرود آمدن .

لغت نامه دهخدا

انصباب. [ اِ ص ِ ] ( ع مص ) ریخته شدن.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( تاج المصادر بیهقی ). ریخته شدن آب. ( مصادر زوزنی ). ریخته شدن آب و هرچه رقیق باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ریختن ( لازم ). ( یادداشت مؤلف ). || فرودآمدن. ( یادداشت مؤلف ). فرودآمدن مار بر ملدوغ ( گزیده ). ( از اقرب الموارد ). || آرزومند گشتن. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ). ریزش. هجوم : از دست انصباب ایشان رکاب فرار سبک گران. ( جهانگشای جوینی ).


کلمات دیگر: