تازه وی گردانیدن تازه روی شدن . یا تازه روی کردن .
انضار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
انضار. [ اِ ] ( ع مص ) تازه روی گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). تازه روی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || تازه روی شدن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: