مترادف عوایق : موانع، آفات، آفت ها
عوایق
مترادف عوایق : موانع، آفات، آفت ها
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
۱. موانع
۲. آفات، آفتها
فرهنگ فارسی
جمع عائق
( اسم ) جمع عایقه ( عائقه ) ۱ - عوارض موانع . ۳ - آسیب ها آفت ها ۳ - بد بختی ها . توضیح در تداول جمع عایق ( عائق ) گیرند .
( اسم ) جمع عایقه ( عائقه ) ۱ - عوارض موانع . ۳ - آسیب ها آفت ها ۳ - بد بختی ها . توضیح در تداول جمع عایق ( عائق ) گیرند .
فرهنگ معین
(عَ یِ ) [ ع . عوائق ] (اِ. ) جِ عائق و عائقه . ۱ - موانع . ۲ - مشکلات ، سختی ها.
لغت نامه دهخدا
عوایق. [ ع َ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) صورتی از عوائق است که ج ِ عائق باشد. رجوع به عوائق شود.
عوائق. [ ع َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ عائق. ( از اقرب الموارد ). رجوع به عائق شود. || ج ِ عائقة. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). رجوع به عائقة شود. || موانع و حوادث. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). عوارض و موانع. || آسیبها و آفتها. ( فرهنگ فارسی معین ). || بدبختیها و سختیها و مصیبتها. ( ناظم الاطباء ). عوایق. رجوع به عوایق شود : بسبب نوازل محن و عوارض فتن و عوائق ایام و علائق روزگار، تیر تمنای ایشان بهدف مراد نمیرسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 214 ).
- عوائق الدهر ؛ سختیها و بلاهای زمانه. ( منتهی الارب ). شواغل روزگار از احداث. پیش آمدهای روزگار. ( از اقرب الموارد ).
- عوائق الدهر ؛ سختیها و بلاهای زمانه. ( منتهی الارب ). شواغل روزگار از احداث. پیش آمدهای روزگار. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
= عایق
عایق#NAME?
کلمات دیگر: