کلمه جو
صفحه اصلی

دلبستگی


مترادف دلبستگی : ارتباط، اشتیاق، تعلق، تعلق خاطر، تمایل، شوق، عشق، علاقه، علقه، محبت

فارسی به انگلیسی

attachment, affection, interest


attachment, devotion, fondness, friendship, interest, liking, partiality, spirit


attachment, devotion, fondness, friendship, interest, liking, partiality, affection, spirit

فارسی به عربی

ارتباط , اهتمام

مترادف و متضاد

ارتباط، اشتیاق، تعلق، تعلق‌خاطر، تمایل، شوق، عشق، علاقه، علقه، محبت


attachment (اسم)
ضمیمه، الصاق، علاقه، وابستگی، حکم، دلبستگی، تعلق، دنبال

interest (اسم)
سهم، سود، مصلحت، علاقه، دلبستگی، فرع، تنزیل، بهره

فرهنگ فارسی

حالت و کیفیت دلبسته . ۱ - محبت علاقه عشق . ۲ - آزردگی . ۳ - اضطراب .

گرایش کودک به برقراری ارتباط نزدیک و صمیمانه با برخی از افراد و احساس امنیت بیشتر در حضور آنها، مانند ارتباط فرزند با والدین


لغت نامه دهخدا

دلبستگی. [ دِ ب َ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی دلبسته. محبت و رغبت و دوستی و مودت و عشق. ( ناظم الاطباء ). گرایش خاطر. میل نهان. علاقه. علقه. تعلق خاطر : از آنجا که فرط اعتنا و دلبستگی و وفوراهتمام و مرحمت پادشاه مشفق اقتضا کند. ( جهانگشای جوینی ). و با اینهمه از هر دو طرف دلبستگی بود. ( گلستان سعدی ). هرچه دیر نپاید دلبستگی را نشاید. ( گلستان ). غایت دلبستگی و اهتمام و حمایت او آن بود که... ( ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 95 ). اگر رونده راه را به آن اندک تعلقی و دلبستگی است میان او و میان مقصود آن سد عظیم و حجاب اکبر است. ( انیس الطالبین ص 53 ).
ریشه نخل کهن سال از جوان افزونتر است
بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را.
صائب.
|| علاقه معنوی. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || آزردگی. || اضطراب. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

عشق، علاقه، محبت.

فرهنگستان زبان و ادب

{attachment} [روان شناسی] گرایش کودک به برقراری ارتباط نزدیک و صمیمانه با برخی از افراد و احساس امنیت بیشتر در حضور آنها، مانند ارتباط فرزند با والدین

پیشنهاد کاربران

پیوند لطفی نسبت به چیزی

ارتباط

عشق و علاقه داشتن به کسی

درکنار هم بودن جدا شدن بسیار سخت از هم

در * او* خلاصه شدن .

در عشق او حل شدن

دلی خواستن کسی رو

تعلق

وابستگی

عمیق ترین درد زندگی دل بستن به کسی است

که بدانی هرگز به او نمیرسی. .

دلبستگی : ارتباط احساسی وعاطفی و قلبی و امنیت خاطر و علاقه وتعلق خاطر دوطرفه. وابستگی به هم . عشق به همدیگر . یعنی احساسی که ناخودآگاه سراغت میادوبه خاطر خوبی ومهربان بودنش عاشقش میشی ونمیتونی ازش دل بکنی چون اون هم تو رو دوست داره و احساس خوبی نسبت بهت داره وکنار هم آرامش می گیرید . وقتی تو یه شرایط سخت واضطراب آوری باشه یه نفر به دادت برسه وبا تمام وجودش بهت کمک کنه تا آرامش وامنیت داشته باشی وموفق بشی محاله بتونی محبتش و خوبیش وخاطرش رو فراموش کنی و همیشه به یادشی ومهرش تو دلته چون خوب و باصداقت بوده ودرکت کرده وکمکت کرده وسخت دلتنگش میشی وجدایی برا سخت ودردناک . عشق ودلبستگی بادیدن خوبیها ومهربانیها وجوانمردیها واحساس قلبی دوطرفه به وجو میاد. ودرک واحساس وارتباط ومهر دوطرفه معناپیدا می کنه .

دلبستگی : دلبستگی احساس محبت و دوستی و امنیت و آرامش وشادی و خوشبختی و امید . وابستگی خاص نسبت به یک نفرداشتن .

عاشق بودن


کلمات دیگر: