کلمه جو
صفحه اصلی

ریاکاری


مترادف ریاکاری : تزویر، تظاهر، تملق، دورویی، سالوس، ظاهرنمایی، نفاق

فارسی به انگلیسی

insincerity, masquerade, pretense, simulacrum, hypocrisy, hypocrisy, prudery, quackery

hypocrisy, prudery, quackery


insincerity, masquerade, pretense, simulacrum


مترادف و متضاد

sham (اسم)
ساختگی، ریاکاری

فرهنگ فارسی

عمل و حالت ریا کار دورویی منافقی .

لغت نامه دهخدا

ریاکاری. ( حامص مرکب ) عمل و صفت ریاکار. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ریاکار شود.

فرهنگ عمید

عمل ریاکار.

پیشنهاد کاربران

دورویی

تزویر، تظاهر، تملق، دورویی، سالوس، ظاهرنمایی، نفاق


کلمات دیگر: