کلمه جو
صفحه اصلی

دل زدگی


مترادف دل زدگی : اشمئزاز، بی رغبتی، بیزاری، بی میلی، تنافر، تنفر، وازدگی

متضاد دل زدگی : رغبت

فارسی به انگلیسی

boredom, jadedness, repugnance, repulsion, satiety, surfeit

فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی دل زده .

لغت نامه دهخدا

دل زدگی. [ دِ زَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی دل زده. دل زده بودن. بی میلی و بی رغبتی پس از میل و رغبتی که بود. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || سرخوردگی و سیری از چیزی. رجوع به دل زده و دل زدن شود.


کلمات دیگر: