مترادف تراجم : ترجمان ها، ترجمه ها، بیوگرافی ها، زندگی نامه ها، شرح حال ها، به هم دشنام دادن، به یکدیگر سنگ انداختن، سنگ پراکنی ها، دشنام دهی ها
تراجم
مترادف تراجم : ترجمان ها، ترجمه ها، بیوگرافی ها، زندگی نامه ها، شرح حال ها، به هم دشنام دادن، به یکدیگر سنگ انداختن، سنگ پراکنی ها، دشنام دهی ها
مترادف و متضاد
۱. ترجمانها، ترجمهها
۲. بیوگرافیها، زندگی نامهها، شرح حالها،
۳. بههم دشنام دادن، (به یکدیگر) سنگ انداختن
۴. سنگپراکنیها
۵. دشنامدهیها
فرهنگ فارسی
تفسیروشرح حال وذکرسیرت واخلاق ونسب کسی
۱- ( مصدر ) سنگ انداختن بیکدیگر. ۲- دشنام دادن بهم . ۳- ( اسم ) سنگ اندازی بهم . ۴- دشنام دهی . جمع : تراجمات .
جمع ترجمان و جمع ترجمه جمع ترجمان که به ترکی قبلماچی باشد .
۱- ( مصدر ) سنگ انداختن بیکدیگر. ۲- دشنام دادن بهم . ۳- ( اسم ) سنگ اندازی بهم . ۴- دشنام دهی . جمع : تراجمات .
جمع ترجمان و جمع ترجمه جمع ترجمان که به ترکی قبلماچی باشد .
فرهنگ معین
(تَ جُ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - به هم دشنام دادن . ۲ - به یکدیگر سنگ انداختن .
(تَ جِ ) [ ع . ] (اِ. )جِ ترجمه . ۱ - گزارش ها. ۲ - شرح حال ها.
(تَ جِ ) [ ع . ] (اِ. )جِ ترجمه . ۱ - گزارش ها. ۲ - شرح حال ها.
(تَ جُ) [ ع . ] (مص م .) 1 - به هم دشنام دادن . 2 - به یکدیگر سنگ انداختن .
(تَ جِ) [ ع . ] (اِ.)جِ ترجمه . 1 - گزارش ها. 2 - شرح حال ها.
لغت نامه دهخدا
تراجم. [ ت َ ج ُ ] ( ع مص ) با یکدیگر سنگ انداختن. ( زوزنی ). سنگ اندازی کردن با هم. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ): تراجموا بالحجاره ؛ سنگ اندازی کردند با هم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
تراجم. [ ت َ ج ُ ] ( ع اِ ) ج ِ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمة. ( از منتهی الارب ). ج ِترجمان که به ترکی قبلماچی باشد. ( آنندراج ). ج ِ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمة. ( از ناظم الاطباء ).
تراجم. [ ت َ ج ُ ] ( ع اِ ) ج ِ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمة. ( از منتهی الارب ). ج ِترجمان که به ترکی قبلماچی باشد. ( آنندراج ). ج ِ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمة. ( از ناظم الاطباء ).
تراجم . [ ت َ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمة. (از منتهی الارب ). ج ِترجمان که به ترکی قبلماچی باشد. (آنندراج ). ج ِ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمة. (از ناظم الاطباء).
تراجم . [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) با یکدیگر سنگ انداختن . (زوزنی ). سنگ اندازی کردن با هم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (اقرب الموارد) (المنجد): تراجموا بالحجاره ؛ سنگ اندازی کردند با هم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
۱. [جمعِ تَرجُمان و تُرجُمان] = ترجمان
۲. [جمعِ تَرجَمَة] = ترجمه
۲. [جمعِ تَرجَمَة] = ترجمه
کلمات دیگر: