کلمه جو
صفحه اصلی

عواید


مترادف عواید : درآمدها، عایدی ها، فواید، مداخل، منافع

برابر پارسی : درآمدها

فارسی به انگلیسی

incomes, revenues, earnings, issue

earnings, issue


مترادف و متضاد

درآمدها، عایدی‌ها، فواید، مداخل، منافع


فرهنگ فارسی

جمع عائده
( اسم اسم ) جمع عاید ( عائده ) ۱ - در آمدها مداخل . ۲ - فواید منافع .

( اسم اسم ) جمع عاید ( عائده ) ۱ - در آمدها مداخل . ۲ - فواید منافع .

فرهنگ معین

(عَ یِ ) [ ع . عوائد ] (اِ. ) جِ عائده ، ۱ - در - آمدها، مداخل . ۲ - فواید، منافع .

لغت نامه دهخدا

عواید. [ ع َ ی ِ ] ( ع ص ،اِ ) عوائد، که ج ِ عائدة باشد. رجوع به عوائد شود.

عوائد. [ ع َ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عائدة. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به عائدة و عواید شود. بازگردندگان. || صله ها ومهربانی ها. || سودها و منافع و فواید. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). عواید. رجوع به عواید شود : سلطان بر لطایف صنع باری و عوائد کرم او شکر میگفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 419 ). فوائد موافقت و عوائد معاضدت ایشان به اهل اسلام و کافّه خلق رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 292 ). فوائد و عوائد آن سعی بدو و فرزندان او بازداشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ).

فرهنگ عمید

= عایده

عایده#NAME?


فرهنگ فارسی ساره

درآمدها


پیشنهاد کاربران

ارزش افزوده

عَوایِد، فارسی شده ی واژه ی عربی[عَوائد]، هم معنی عائدات که در فارسی این واژه هم عایِدات استعمال می شود، درآمدها.

نام چهار کوکب در صورت فلکی تنین ( نک: ترجمۀ صورالکواکب، چاپ بنیاد فرهنگ، ص 38 )


کلمات دیگر: