کلمه جو
صفحه اصلی

قوادی


مترادف قوادی : جاکشی، دیوثی، قلتبانی، لحاف کشی

مترادف و متضاد

جاکشی، دیوثی، قلتبانی، لحافکشی


فرهنگ فارسی

جمع قادیه بمعنی گروه اندک

لغت نامه دهخدا

قوادی . [ ق َوْ وا ] (حامص ) جاکشی .
- امثال :
قوادی به از قاضی گری است ؛ گویند مردی بود به نیشابور که وی را بوالقاسم رازی گفتندی و این بوالقاسم کنیزک بپروردی و نزدیک امیر نصر آوردی و با صله برگشتی و چند کنیزک آورده بود وقتی امیر نصر بوالقاسم را دستاری داد و در این باب عنایت نامه نبشت . نیشابوریان وی را تهنیت کردند و نامه بیاورده به مظالم برخواندند. از پدر شنودم که قاضی بوالهیثم پوشیده گفت و وی مردی فراخ مزاج بود: ای بوالقاسم یاد دار که قوادی به از قاضی گری است . (تاریخ بیهقی ، از امثال و حکم دهخدا). رجوع به قواد شود.


قوادی .[ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قادیة، بمعنی گروه اندک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به قادیة شود.


قوادی. [ ق َوْ وا ] ( حامص ) جاکشی.
- امثال :
قوادی به از قاضی گری است ؛ گویند مردی بود به نیشابور که وی را بوالقاسم رازی گفتندی و این بوالقاسم کنیزک بپروردی و نزدیک امیر نصر آوردی و با صله برگشتی و چند کنیزک آورده بود وقتی امیر نصر بوالقاسم را دستاری داد و در این باب عنایت نامه نبشت. نیشابوریان وی را تهنیت کردند و نامه بیاورده به مظالم برخواندند. از پدر شنودم که قاضی بوالهیثم پوشیده گفت و وی مردی فراخ مزاج بود: ای بوالقاسم یاد دار که قوادی به از قاضی گری است. ( تاریخ بیهقی ، از امثال و حکم دهخدا ). رجوع به قواد شود.

قوادی.[ ق َ ] ( ع اِ ) ج ِ قادیة، بمعنی گروه اندک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قادیة شود.

فرهنگ عمید

عمل قَوّاد.

دانشنامه آزاد فارسی

قَوّادی
در اصطلاح فقه و حقوق، جمع و مرتبط کردن دو شخص و یا بیشتر برای زنا و لواط. فاعلِ این عمل اگر مرد باشد «قوّاد» و اگر زن باشد «قوّاده» نامیده می شود. قوادی جرمی مطلق است و عدم تحقق زنا یا لواط، به علل و جهاتی که خارج از ارادۀ متهم باشد، تأثیری در ثبوت جرم قوّادی ندارد. طبق مادۀ ۱۳۵ قانون مجازات اسلامی، جمع و مرتبط کردن دو شخص یا بیشتر برای مساحقه قوّادی محسوب نمی شود. با این حال، برخی فقها این عمل را نیز قوّادی می دانند. قوّادی ازجمله جرایم مستوجب حدّ است. حد قوّادی برای مرد ۷۵ ضربۀ تازیانه و تبعید از محل به مدت سه ماه تا یک سال، و برای زنان فقط ۷۵ ضربۀ تازیانه است. جرم قوّادی با شهادت دو مرد عادل و یا با دو بار اقرار ثابت می شود. نیز ← قیادت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به جمع کردن و مرتبط کردن دو نفر یا بیشتر برای زنا یا لواط قَوّادی گفته می شود.
قوادی با دو بار اقرار (در صورتی که اقرار کننده بالغ، عاقل، مختار و دارای قصد باشد) و نیز شهادت دو مرد عادل ثابت می شود.
حد قوادی
حد قوادی ۷۵ تازیانه و تبعید از محل زندگی است. و بنا به قول مشهور سر او نیز تراشیده می شود و در شهر می گردانند.
تساوی حد در قوادی
در این حکم مسلمان و کافر و مرد و زن با یکدیگر مساوی اند جز اینکه در مورد زن فقط تازیانه اجرا می شود و بعید نیست که تبعید با نظر حاکم باشد.

پیشنهاد کاربران

دلالی محبت

Procuring


ماده ۲۴۲ ق م ا
قوادی عبارت از به هم رساندن دو یا چند نفر برای زنا یا لواط است.


کلمات دیگر: