ابلاغ، اشاعه، انتشار، تبلیغ، تداول، رواج، روایی، نشر
فرهنگ فارسی
رواج دادن، رونق دادن، رواکردن چیزی ۱- ( مصدر ) رواج دادن روا کردن روایی دادن . ۲- ( اسم ) رواج روایی . جمع : ترویجات .
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) رواج دادن .
لغت نامه دهخدا
ترویج. [ ت َرْ ] ( ع مص ) رایج کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). روان کردن.( تاج المصادر بیهقی ). روایی دادن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( غیاث اللغات ). رواج دادن کالا. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || آرایش دادن کلام و مبهم ساختن آن چنانکه حقیقت آن درک نشود. ( از المنجد ). || تعجیل کردن چیزی را. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). || دوام یافتن غبار بر سر شتر. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
۱. رواج دادن، رونق دادن. ۲. روا کردن چیزی.
دانشنامه عمومی
ترویج یا پیشبرد (به انگلیسی: PROMOTION)شامل فعالیتهایی می شود که مزایای کالا را به آگاهی می رساند و مشتریان هدف را تشویق به خرید آن می کند.ابزارهای اصلی چهارگانه فعالیت های پیشبردی به شرح زیر هستند: تبلیغات غیرشخصی تبلیغات پیشبرد فروش روابط عمومی
ترویج (بازاریابی). ترویج یا پیشبرد (به انگلیسی: PROMOTION)شامل فعالیتهایی می شود که مزایای کالا را به آگاهی می رساند و مشتریان هدف را تشویق به خرید آن می کند. ابزارهای اصلی چهارگانه فعالیت های پیشبردی به شرح زیر هستند: تبلیغات غیرشخصی تبلیغات پیشبرد فروش روابط عمومی فروشندگی شخصی
رواج واژه ایست پارسی! اگر در زبان عربی بکار برده میشود و از آن واژگان دیگر ساخته شده دلیل بر آن نیست که عربی باشد! خیلی از این واژه ها رو خود ایرانیان برای زبان عربی ساختند!
در پارسی " رواگیدن " از بن رو ، رواگ به چم رواگ دادن . رواگ کار = مروج
پراکنش پراکندگی
گستراندن
فراگستری رواج واژه پارسی نیست هم خانواده ی ترویج است