کلمه جو
صفحه اصلی

شکرگزار


مترادف شکرگزار : حق شناس، حقگزار، سپاسدار، سپاسگزار، شاکر، شکور، قدردان

متضاد شکرگزار : کورنمک، نمک نشناس

فارسی به انگلیسی

giving thanks, thankful, grateful, giving thanks (to god)

giving thanks (to God), thankful


مترادف و متضاد

حق‌شناس، حقگزار، سپاسدار، سپاسگزار، شاکر، شکور، قدردان ≠ کورنمک، نمک‌نشناس


فرهنگ فارسی

شکرگزارنده، سپاسگزاری، بجا آوردن شکرنعمت
( صفت ) آن که شکر نعمت و احسان کسی گوید سپاسگزار . توضیح نوشتن این ترکیب به صورت شکر گذار غلط است . قیاس کنید با سپاسگزار .

فرهنگ معین

(شُ. گُ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) سپاس گزار.

لغت نامه دهخدا

شکرگزار. [ ش ُ گ ُ ] ( نف مرکب ) شاکرو سپاسگزار و حقشناس. ( ناظم الاطباء ). آنکه شکر نعمت و احسان کسی گوید. ( فرهنگ فارسی معین ) :
نعمتت بار خدایا ز عدد بیرون است
شکر انعام تو هرگز نکند شکرگزار.
سعدی.

فرهنگ عمید

شکرگزارنده، سپاسگزار، آن که شکر نعمت و احسان کسی را به جا آورد.

دانشنامه عمومی

شکرگزار (ترانه). «شکرگزار» تک آهنگی از هنرمند اهل بریتانیا ریتا اورا است. این ترانه برای رقابت در بخش بهترین ترانه جایزه اسکار ۲۰۱۵ معرفی گردیده است.

پیشنهاد کاربران

ستایش کننده

شکر گزار🙏
شاکر🙏
سپاس گزاری🙏

قدرشناس

شاکر ، سپاسگزار ،


کلمات دیگر: