مترادف سرامد : ( سرآمد ) برتر، برجسته، مبرز، متشخص، ممتاز، برگزیده
سرامد
مترادف سرامد : ( سرآمد ) برتر، برجسته، مبرز، متشخص، ممتاز، برگزیده
فارسی به انگلیسی
prime
مترادف و متضاد
استاد، مدیر، چیره دست، پیر، رئیس، ارباب، سرور، سید، سرامد، کارفرما، صاحب، دانشور
سرامد
کامل، درست، بی عیب، اتم، مکمل، سرامد، گسترده، تمام عیار، کاملا رسیده
برتر، مقدم، افضل، سرامد
فرهنگ فارسی
سر آمد، برگزیده، برتروبالاترازدیگران
( صفت ) کسی که از همگنان بالاتر است حایز اولین درجه ممتاز برگزیده .
( سر آمد ) بهتر و ممتاز و سردار . زبده قدوه .
( صفت ) کسی که از همگنان بالاتر است حایز اولین درجه ممتاز برگزیده .
( سر آمد ) بهتر و ممتاز و سردار . زبده قدوه .
فرهنگ معین
( سرآمد ) ( ~ . مَ ) (ص مر. ) برگزیده ، بالاتر، نخبه .
لغت نامه دهخدا
( سرآمد ) سرآمد. [ س َ م َ ] ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) بهتر و ممتاز و سردار. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). زبده. قدوه :
منم سرآمد دوران که طبع من داند
چهار جوی جنان از پی جهان کندن.
سرآمد تویی بر همه روزگار.
هم خسته خار بولهب بود.
دریادلی بجوی دلیری سرآمدی.
منم سرآمد دوران که طبع من داند
چهار جوی جنان از پی جهان کندن.
خاقانی.
شنیدم کز این دور آموزگارسرآمد تویی بر همه روزگار.
نظامی.
احمد که سرآمد عرب بودهم خسته خار بولهب بود.
نظامی.
خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق دریادلی بجوی دلیری سرآمدی.
حافظ.
فرهنگ عمید
( سرآمد ) برتر و بالاتر از دیگران، برگزیده.
دانشنامه عمومی
سرامد، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان پل دختر در استان لرستان ایران است.
این روستا در دهستان جلوگیر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۹ نفر (۹خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان جلوگیر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۹ نفر (۹خانوار) بوده است.
wiki: سرامد
واژه نامه بختیاریکا
( سر آمد ) به نِمُ
پیشنهاد کاربران
بجای نابغه
ممتاز
از کتاب نیترو نوشتم
از کتاب نیترو نوشتم
سر انجام
عاقبت
ختام
غایت
ختام
غایت
عاقبت
برتر
برجسته
برجسته
برتر ، ممتاز، برترین
عواقب کاری
برتر، برجسته، ممتاز، برگزیده
برتر ، ممتاز ، بر گزیده
به فرجام رسیدن
کلمات دیگر: