مترادف ترجیع : بازگرد، برگردان، برگشت، تحریر
ترجیع
مترادف ترجیع : بازگرد، برگردان، برگشت، تحریر
مترادف و متضاد
۱. بازگرد، برگردان، برگشت،
۲. تحریر
فرهنگ فارسی
برگردانیدن، با گشت دادن، آوازرادرگلوگرداندن
۱-( مصدر ) بر گردانیدن . ۲- آواز را در گلو گردانیدنتحریر دادن ۳- ( اسم )بر گشت باز گرد. ۴-( اسم ) ترجیع بند. جمع : ترجیعات .
۱-( مصدر ) بر گردانیدن . ۲- آواز را در گلو گردانیدنتحریر دادن ۳- ( اسم )بر گشت باز گرد. ۴-( اسم ) ترجیع بند. جمع : ترجیعات .
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - برگردانیدن . ۲ - آواز را در گلو گردانیدن .
لغت نامه دهخدا
ترجیع. [ ت َ ] ( ع مص ) انا و انا الیه راجعون گفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در مصیبت انا و انا الیه راجعون گفتن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || گام زدن ستور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || خط کردن زن واشِمه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بلند گفتن شهادتین را و بعد آهسته گفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از تعریفات جرجانی ). شهادتین در بانگ نماز دوباره گفتن چنانکه مذهب شافعی است. ( آنندراج ). اعاده و تکرار اشهد ان لااله الااﷲ و اشهد ان محمداً رسول اﷲ در اذان ، و آن مذهب اصحاب حدیث است. ( مفاتیح ). || نغمه گردانیدن. ( زوزنی ). بگردانیدن آواز. نغمه زدن در آواز. ( زمخشری ). بازگردانیدن آواز در حلق. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آواز گردانیدن در حلق. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || بازگردانیدن ستور دستها را در رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || نگاررا دوباره تازه کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || داده را بازگرفتن. ( آنندراج ). || بازگردانیدن. ( آنندراج ). || بازگردیدن. ( غیاث اللغات ). رجعت و بازگشت. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) ترجیعبند :
بر جناب او و بر اهل جهان فرخنده باد
رجعت نوروز ترجیع من و تقویم او.
بر جناب او و بر اهل جهان فرخنده باد
رجعت نوروز ترجیع من و تقویم او.
خاقانی.
رجوع به ترجیعبند شود.ترجیع. [ ت َ ] (ع مص ) انا ﷲ و انا الیه راجعون گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در مصیبت انا ﷲ و انا الیه راجعون گفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گام زدن ستور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خط کردن زن واشِمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بلند گفتن شهادتین را و بعد آهسته گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تعریفات جرجانی ). شهادتین در بانگ نماز دوباره گفتن چنانکه مذهب شافعی است . (آنندراج ). اعاده و تکرار اشهد ان لااله الااﷲ و اشهد ان محمداً رسول اﷲ در اذان ، و آن مذهب اصحاب حدیث است . (مفاتیح ). || نغمه گردانیدن . (زوزنی ). بگردانیدن آواز. نغمه زدن در آواز. (زمخشری ). بازگردانیدن آواز در حلق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آواز گردانیدن در حلق . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بازگردانیدن ستور دستها را در رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || نگاررا دوباره تازه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || داده را بازگرفتن . (آنندراج ). || بازگردانیدن . (آنندراج ). || بازگردیدن . (غیاث اللغات ). رجعت و بازگشت . (ناظم الاطباء). || (اِ) ترجیعبند :
بر جناب او و بر اهل جهان فرخنده باد
رجعت نوروز ترجیع من و تقویم او.
رجوع به ترجیعبند شود.
بر جناب او و بر اهل جهان فرخنده باد
رجعت نوروز ترجیع من و تقویم او.
خاقانی .
رجوع به ترجیعبند شود.
فرهنگ عمید
۱. برگردانیدن، بازگشت دادن.
۲. آواز را در گلو گردانیدن.
۲. آواز را در گلو گردانیدن.
دانشنامه آزاد فارسی
ترجیع (شعر). (یا: برگردان؛ واسطةالعقد) بیتی که در ترجیع بند، پس از هر بند، بدون تغییر، تکرار شود. مانند بیتِ «که یکی هست و هیچ نیست جز او ـ وَحْدَهُ لا اِلهَ الّا هُو» در ترجیع بند مشهور هاتف اصفهانی.
wikijoo: ترجیع_(شعر)
ترجیع (موسیقی). تَرجیع (موسیقی)
در لغت به معنای بازگشت دادن و آواز در گلوگرداندن. در کتاب مقاصدالالحان تعریف ترجیع (در موسیقی) این گونه آمده است: روی یک سیم از ساز آهنگی را بنوازند و در فاصله و به مناسبت با دست، باز بر سیم دیگری مضراب بنوازند. ترجیع احتمالاً همان است که امروز نوازندگان هنگام نواختن چهار مضراب بر سیم های دیگر می نوازند و به آن «پایه» می گویند. ترجیع انواع مختلف داشته است؛ مانند ترجیع صاعده، ترجیع مفرد، ترجیع هابطه، ترجیعات، و ترجیعات کثیرةالانواع. و چون صدای سیم دست باز (واخوان) که در فواصل به آن مضراب نواخته می شد قابل تغییر بود، در همۀ مقام ها استفاده می شد. امروز برخی از نوازندگان هنگام نوازندگی از این شیوه استفاده می کنند ولی این روش چندان مرسوم نیست.
در لغت به معنای بازگشت دادن و آواز در گلوگرداندن. در کتاب مقاصدالالحان تعریف ترجیع (در موسیقی) این گونه آمده است: روی یک سیم از ساز آهنگی را بنوازند و در فاصله و به مناسبت با دست، باز بر سیم دیگری مضراب بنوازند. ترجیع احتمالاً همان است که امروز نوازندگان هنگام نواختن چهار مضراب بر سیم های دیگر می نوازند و به آن «پایه» می گویند. ترجیع انواع مختلف داشته است؛ مانند ترجیع صاعده، ترجیع مفرد، ترجیع هابطه، ترجیعات، و ترجیعات کثیرةالانواع. و چون صدای سیم دست باز (واخوان) که در فواصل به آن مضراب نواخته می شد قابل تغییر بود، در همۀ مقام ها استفاده می شد. امروز برخی از نوازندگان هنگام نوازندگی از این شیوه استفاده می کنند ولی این روش چندان مرسوم نیست.
wikijoo: ترجیع_(موسیقی)
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ترجیع (ابهام زدایی). واژه ترجیع ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • ترجیع (فقه)، به معنای تکرار قسمتی از اذان و به معنای گردانیدن آواز در گلو (چهچهه زدن)• ترجیع (ادبیات)، شعر تقسیم شده دارای قوافی مختلف و وزن واحد
...
...
wikifeqh: فقه آمده:
۱. ترجیع به معنی تکرار قسمتی از اذان (مانند شهادتین) که از آن در باب صلات سخن رفته است و نزد شیعه امامیّه اگر به قصد مشروعیت ادا شود، بدعت و حرام است.
۲. ترجیع به معنی گردانیدن آواز در گلو (چهچهه زدن) که از آن به مناسبت در باب تجارت سخن رفته است.
ترجیع به معنی تکرار قسمتی از اذان و نیز گردانیدن آواز در گلو (چهچهه زدن) است.
← معنی اوّل و بررسی اقوال آن
۱. ↑ جواهر الکلام جلد۹ صفحه۱۱۰ تا ۱۱۲
کتاب فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام جلد۲ صفحه۴۴۶ و۴۴۷؛ تالیف شده توسط جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی. رده های این صفحه : اذان و اقامه | فقه | موسیقی | نماز
ترجیع به معنی تکرار قسمتی از اذان و نیز گردانیدن آواز در گلو (چهچهه زدن) است.
← معنی اوّل و بررسی اقوال آن
۱. ↑ جواهر الکلام جلد۹ صفحه۱۱۰ تا ۱۱۲
کتاب فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام جلد۲ صفحه۴۴۶ و۴۴۷؛ تالیف شده توسط جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی. رده های این صفحه : اذان و اقامه | فقه | موسیقی | نماز
wikifeqh: ترجیع_(فقه)
کلمات دیگر: