کلمه جو
صفحه اصلی

سرپا


مترادف سرپا : ایستاده، برپا، قائم ، سالم

متضاد سرپا : نشسته

فارسی به انگلیسی

ambulatory, strong, standing (on foot), standing, out and abroad

standing, out and abroad


standing (on foot)


ambulatory, strong


مترادف و متضاد

ایستاده، برپا، قائم ≠ نشسته


۱. ایستاده، برپا، قائم ≠ نشسته
۲. سالم


فرهنگ فارسی

ایستاده بر پا منتصب .

فرهنگ عمید

کسی یا چیزی که روی پای خود قرارگرفته باشد، برپا، ایستاده.

دانشنامه عمومی

سرپا (شهر). سرپا (به انگلیسی: Serpa) یکی از شهرهای کشور پرتغال است که مساحت آن ۱۱۰۴٫۰ km² و جمعیت آن ۱۶٬۱۷۸ است.
Wikipedia contributors, "Serpa Municipality," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Serpa_Municipality&oldid=543993286 (accessed October 11, 2013).

گویش مازنی

/sar paa/ پذیرایی کننده در مراسم عروسی و عزا

پذیرایی کننده در مراسم عروسی و عزا


واژه نامه بختیاریکا

کَله پاچه

پیشنهاد کاربران

Stand

سرِ پا در گویش خراسانی و مشهدی همان معنی تکِ پا را می دهد.
مثال: دیشب یک سرِ پا رفتم دیدن مادر.

سرپا یه هشت پا غول آسا هست اگه همین هشت پا غول آسا رو بنویسین اصلش رو میاره . شما فکر میکنیند علکیه اما واقعیته زمان دایناسور ها زندگی میکرده

سرپا: [اصطلاح زور خانه ای] مشهور به قدرت، آماده کشتی ؛ حریفی که آماده رفتن به صحنه نبرد است.


کلمات دیگر: