کلمه جو
صفحه اصلی

خطا رفتن


مترادف خطا رفتن : به هدف نخوردن، به هدف نرسیدن، اشتباه شدن

فارسی به انگلیسی

miss, to go the wrong way, to make a mistake

to go the wrong way, to make a mistake


miss


مترادف و متضاد

به هدف‌نخوردن، به هدف نرسیدن


اشتباه شدن


۱. به هدفنخوردن، به هدف نرسیدن
۲. اشتباه شدن


فرهنگ فارسی

باشتباه رفتن بسهو رفتن

لغت نامه دهخدا

خطا رفتن. [ خ َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) به اشتباه رفتن. بسهو رفتن :
سکندر بحیوان خطا می رود
من اینجا سکندر کجا می رود.
نظامی.
ما چون نشانه پای بگل در بمانده ایم
خصم آن حریف نیست که تیرش خطا رود.
سعدی ( طیبات ).
|| گناه سر زدن :
نه کورم ولیکن خطا رفت کار
ندانستم از من گنه در گذار.
سعدی ( بوستان ).


کلمات دیگر: