مترادف دلسوزی : ترحم، تسلی، توجه، رقت، شفقت، غمخواری، غمگساری، نرم دلی، همدردی
دلسوزی
مترادف دلسوزی : ترحم، تسلی، توجه، رقت، شفقت، غمخواری، غمگساری، نرم دلی، همدردی
فارسی به انگلیسی
pity, sympathy
فارسی به عربی
شفقة
مترادف و متضاد
عاطفه، عطف، علاقه، همدمی، دلسوزی، همدردی، همفکری، رقت
شفقت، رحم، دلسوزی، غمخواری
شفقت، رحم، دلسوزی، تاسف
شفقت، دلسوزی، رقت
ترحم، دلسوزی، تسلیت، اظهار تاسف
ترحم، تسلی، توجه، رقت، شفقت، غمخواری، غمگساری، نرمدلی، همدردی
فرهنگ فارسی
۱ - شفقت مهربانی دلسوزی . ۲ - همدردی تسلی .
لغت نامه دهخدا
دلسوزی. [ دِ ] ( حامص مرکب ) حالت دل سوز. صفت دلسوز. صفت یا فعل آنکه غم کسی خورد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). شفقت و مهربانی. ( آنندراج ). غمخواری. ( ناظم الاطباء ) : شرارت و زعارت در طبع وی [ بوسهل ] مؤکد شده و لاتبدیل لخلق اﷲ و با آن شرارت دلسوزی نداشت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 175 ). آن منکرات را هیچ غمخواری و دلسوزی نبوده و نیست. ( عتبة الکتبة ).
کرده از عدل او به دلسوزی
گرگ با جان میش خوش پوزی.
معشوقه بگاه رفتن از دلسوزی
می گفت دگر که با من غم روزی
صبحا چو شفق چون شفقت ناموزی.
تبش بین و سیلاب دلسوزیم.
- دلسوزی کردن ؛ ابراز محبت و همدردی کردن. ( فرهنگ عوام ).
|| تأثر. غم.
کرده از عدل او به دلسوزی
گرگ با جان میش خوش پوزی.
سنائی.
چون صبح درآمد به جهان افروزی معشوقه بگاه رفتن از دلسوزی
می گفت دگر که با من غم روزی
صبحا چو شفق چون شفقت ناموزی.
انوری.
مبین تابش مجلس افروزیم تبش بین و سیلاب دلسوزیم.
سعدی.
|| همدردی. تسلی دهی.- دلسوزی کردن ؛ ابراز محبت و همدردی کردن. ( فرهنگ عوام ).
|| تأثر. غم.
فرهنگ عمید
مهربانی، غمخواری، شفقت.
دانشنامه عمومی
دلسوزی یا ترحم انسانها را برای قدم برداشتن به سمت کمک جسمی، ذهنی یا احساسی به دیگر افراد یا خود تشویق می کند. داشتن احساس دلسوزی معمولاً به معنای داشتن حساسیت، و احساس نسبت به رنج کشیدن دیگران است. گاهی اوقات همانگونه که حس هایی همانند انصاف، عدالت طلبی، و وابستگی، در بطن عمل عقلانی به نظر می رسند، دلسوزی نیز منصفانه و منطقی به نظر می رسد. دلسوزی احساسی است که تنها به انسانهای واقعی دست می دهد و این حس، میل به کمک کردن یا حداقل به فکر چاره ای برای آن بودن است. وجه دیگری از آن وجود دارد که دارای اهمیت یکسانی است، مانند زمانی که فرد دلسوز حسی مانند در قعر بودن یا قدرت و اشتیاق برای انجام کاری را حس می کند. واژه "دلسوزی" (در انگلیسی این واژه " compassion") ریشه در لاتین دارد و به معنی " با هم رنج کشیدن" ("co-suffering") می باشد. دلسوزی به معنی "داشتن احساس برای دیگران" می باشد و پیشرو در همدلی می باشد. کسانی که احساس دلسوزی می کنند، می توانند احساسات دیگران را به خوبی درک کنند و حتی آن احساسات را حس کنند، و این افراد گاهی قادرند با صحبت کردن رنج و ناراحتی افراد را بکاهند.
دیدگاه های نظری دربارهٔ دلسوزی طی سالها بسیار گسترش یافته اند و سه دیدگاه که در ذیل به آنها اشاره کرده ایم، تفاوت میان تکامل و راه رسیدن به احساس دلسوزی را نشان می دهد.
از دیدگاه روانشناسی تکاملی احساس دلسوزی می تواند به عنوان یک حس متمایز شناخته شود و این حس از احساساتی همچون اندوه، غم، و عشق متمایز است.
دلسوزی دارای معنای مشابهی با اندوه تلقینی دارد و این تشابه به علت به وجود آمدن احساس درد و ناراحتی در ارتباط با فردی که در رنج یا ناراحتی است، به شخص دلسوز تلقین می گردد. این دیدگاه دربارهٔ تلقین بر پایه وجود حس تقلید یا برابری و رقابت کردن با برخی از افراد اطرافمان به وجود می آید.
دیدگاه های نظری دربارهٔ دلسوزی طی سالها بسیار گسترش یافته اند و سه دیدگاه که در ذیل به آنها اشاره کرده ایم، تفاوت میان تکامل و راه رسیدن به احساس دلسوزی را نشان می دهد.
از دیدگاه روانشناسی تکاملی احساس دلسوزی می تواند به عنوان یک حس متمایز شناخته شود و این حس از احساساتی همچون اندوه، غم، و عشق متمایز است.
دلسوزی دارای معنای مشابهی با اندوه تلقینی دارد و این تشابه به علت به وجود آمدن احساس درد و ناراحتی در ارتباط با فردی که در رنج یا ناراحتی است، به شخص دلسوز تلقین می گردد. این دیدگاه دربارهٔ تلقین بر پایه وجود حس تقلید یا برابری و رقابت کردن با برخی از افراد اطرافمان به وجود می آید.
wiki: دلسوزی
واژه نامه بختیاریکا
دل کوره کردن
قلاموره
قلاموره
جدول کلمات
ترحم
پیشنهاد کاربران
مهربانی
رحم کردن ، مورد توجه قرار دادن
کلمات دیگر: