مترادف سراچه : اندرون، درون، خلوتخانه، سرا، سوئیت، دنیا، جهان
سراچه
مترادف سراچه : اندرون، درون، خلوتخانه، سرا، سوئیت، دنیا، جهان
فارسی به انگلیسی
small house or palace, ventricle of the heart
مترادف و متضاد
۱. اندرون، درون
۲. خلوتخانه
۳. سرا
۴. سوئیت
۵. دنیا، جهان
اندرون، درون
خلوتخانه
سرا
سوئیت
دنیا، جهان
فرهنگ فارسی
اقامتگاهی که در آن تسهیلات خواب و نشیمن در فضاهایی جداازهم اما تودرتو قرار دارد
( اسم ) ۱ - سرای کوچک . ۲ - خانه اندرونی خلوتخانه . ۳ - صنودقچه ای که درون صندوق بزرگی بود . ۴ - قفسی بی ته که مرغان خانگی را در زیر آن نگاهدارند . یا سراچه آدرنگ . دنیا . یا سراچه ضرب . ضرابخانه دار الضرب . یا سراچه گل . دنیا .
پسوند تصغیر سرای کوچک سرای خود یا کنایه از دنیا یا خیمه کلان .
پسوند تصغیر سرای کوچک سرای خود یا کنایه از دنیا یا خیمه کلان .
فرهنگ معین
(سَ چَ یا چِ )(اِمصغ . )۱ - سرای کوچک . ۲ - خلوت خانه . ۳ - صندوقچه ای که درون صندوق بزرگی قرار گیرد.
لغت نامه دهخدا
سراچه. [ س َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) از: سرا( سرای ) + چه ، پسوند تصغیر. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). سرای کوچک. ( آنندراج ) ( برهان ). سرای خرد. ( شرفنامه منیری ). خانه کوچک. ( صحاح الفرس ) :
در جامه کبود فلک بین و پس بدان
کاین چرخ جز سراچه ماتم نیامده ست.
بلکه ارتنگ هفت کشور بود.
کین حوریان به ساحت دنیی خزیده اند.
شدیم در نظر رهروان خواب خجل.
آنجا روم که داشتم از ابتدا مقام
بگذارم این سراچه فانی و بگذرم.
هرکه به میخانه رفت بی خبر آید.
در این سراچه بازیچه غیر عشق مباز.
در جامه کبود فلک بین و پس بدان
کاین چرخ جز سراچه ماتم نیامده ست.
خاقانی.
آن سراچه که هفت پیکر بودبلکه ارتنگ هفت کشور بود.
نظامی.
رضوان مگر سراچه فردوس برگشادکین حوریان به ساحت دنیی خزیده اند.
سعدی.
ز خون که رفت شب دوش در سراچه چشم شدیم در نظر رهروان خواب خجل.
حافظ.
|| چیزی بود مانند قفس که ته نداشته باشد و مرغهای خانگی را در زیرآن نگاه دارند. ( آنندراج ) ( برهان ). || کنایه از دنیا. ( آنندراج ) : آنجا روم که داشتم از ابتدا مقام
بگذارم این سراچه فانی و بگذرم.
خاقانی.
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست هرکه به میخانه رفت بی خبر آید.
حافظ.
در این مقام مجازی بجز پیاله مگیردر این سراچه بازیچه غیر عشق مباز.
حافظ.
|| خیمه کلان. || نام ساز. ( آنندراج ).فرهنگ عمید
۱. سرای کوچک، خانۀ کوچک.
۲. خانۀ اندرونی.
۲. خانۀ اندرونی.
فرهنگستان زبان و ادب
{suite} [عمومی، گردشگری و جهانگردی] اقامتگاهی که در آن تسهیلات خواب و نشیمن در فضاهایی جداازهم اما تودرتو قرار دارد
پیشنهاد کاربران
سراچه در گویش دری افغانستان به معنی محلی از سکونت گاه یا منزل است که بر جایی و منظره ای مشرف باشد و بهترین هوای خانه را داشته باشد ، به زبان فارسی در ایران به معنی "بالکن" گویند.
از واژه سراچه درواقع می توان به عنوان جایگزین واژه اتاق یا اطاق که ترکی هست استفاده کرد. بجای اتاق بگیم سراچه. واژه زیباتری هم هست بنظرم.
کلمات دیگر: