مترادف سرسلسله : سلسله جنبان، بانی، موسس، آغازگر، رئیس، بزرگ، مهتر
سرسلسله
مترادف سرسلسله : سلسله جنبان، بانی، موسس، آغازگر، رئیس، بزرگ، مهتر
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
سلسلهجنبان
بانی، موسس، آغازگر
رئیس، بزرگ، مهتر
۱. سلسلهجنبان
۲. بانی، موسس، آغازگر
۳. رئیس، بزرگ، مهتر
فرهنگ فارسی
بانی وموسس یک سلسله یاطایفه، رئیس وپیشوا
فرهنگ معین
( ~. س س لِ ) (ص مر. ) [ فا - ع . ] بانی و مؤسس یک سلسله یا یک طایفه ، رییس و پیشوا و بزرگتر یک فرقة مذهبی .
فرهنگ عمید
۱. بانی و مؤسس یک سلسله یا طایفه، نخستین فرد از یک خاندان که یکی پس از دیگری پادشاهی کنند.
۲. رئیس و پیشوا و بزرگ تر یک فرقۀ مذهبی.
۲. رئیس و پیشوا و بزرگ تر یک فرقۀ مذهبی.
کلمات دیگر: