برابر پارسی : پرداختن به، پرداختن
عنایت کردن
برابر پارسی : پرداختن به، پرداختن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - توجه کردن . ۲ - بخشیدن اهدائ کردن .
فرهنگ معین
( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - توجه کردن . ۲ - محبت کردن .
لغت نامه دهخدا
عنایت کردن. [ ع ِ ی َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) یاری کردن و نصرت دادن و امداد نمودن. ( ناظم الاطباء ). توجه کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) : یکسال محبوس بماند و پس فرصت جستندو عنایت کردند تا خلاص یافت. ( تاریخ بیهقی ص 449 ).
مرا گفت کاینجا غریبست جانت
بدو کن عنایت که تنت ایدریست.
گر عنایت کنی و من برهم
از بزرگی ترا سزا باشد.
چندان کنم که جان عدو با عنا کنم.
کجا ماند آسایش بخردان.
باشد که تفرج بکنم دست و کمانت.
مرا گفت کاینجا غریبست جانت
بدو کن عنایت که تنت ایدریست.
ناصرخسرو.
اندر اول بیماری به جگر و سپرز باید عنایت کرد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و اصل اندر علاج همه انواع آن است که از ابتداء بیماری به سه چیز عنایت کنند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). اندر علاج حمی یوم که از غم تولد کند عنایت به دل بیشتر باید کرد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).گر عنایت کنی و من برهم
از بزرگی ترا سزا باشد.
مسعودسعد.
گوید ملک مرا که عنایت بیاب توچندان کنم که جان عدو با عنا کنم.
مسعودسعد.
چو سلطان عنایت کند با بدان کجا ماند آسایش بخردان.
سعدی.
یک روز عنایت کن و تیری بمن اندازباشد که تفرج بکنم دست و کمانت.
سعدی ( کلیات چ فروغی ص 560 ).
|| اعانت کردن وانعام کردن و لطف نمودن و بخشش کردن. ( ناظم الاطباء ). بخشیدن. اهداء کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) : دلهای ایشان قرار گیرد بر آنچه خدا بدیشان عنایت کرده. ( تاریخ بیهقی ص 314 ).پیشنهاد کاربران
مبذول داشتن
کلمات دیگر: