کلمه جو
صفحه اصلی

قیماق


مترادف قیماق : خامه، سرشیر، نمشک

فارسی به انگلیسی

scum of milk, cream

مترادف و متضاد

خامه، سرشیر، نمشک


فرهنگ فارسی

ماخوذازترکی، خامه، سرشیر، درترکی قایماق گویند، درفارسی کیماک هم گفته شده
( اسم ) سرشیر خامه : ز یمن نان جوین و پیاز فقر زنم هزار گونه مقشر بسبلت قیماق .

فرهنگ معین

(ق ) [ تر. ] (اِ. ) سرشیر.

لغت نامه دهخدا

قیماق. [ ق َ / ق ِ ] ( ترکی ، اِ ) سرشیر. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
ز یمن نان جوین و پیاز فقر زنم
هزار گونه مقشر به سبلت قیماق.
ملا فوقی یزدی ( از آنندراج ).
قایماق. قیماغ. قیمق. کیماک. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

خامه، سرشیر.

گویش مازنی

/ghaymaagh/ سرشیر

سرشیر


جدول کلمات

خامه

پیشنهاد کاربران

سرشیری که از شیر جوشیده سرد شده که مانند یک سر پوش دومیلی تمام سطح شیر را میگیرند

قیماق به زبان ترکی به سرشیر گفته می شود که از مصدر ترکی قیناماق گرفته شده است . قیناماق یا قیناماخ در زبان ترکی به معنی جوشیدن مایعات می باشد . به سر شیر به این خاطر قیماق گفته می شود که بر اثر جوشیدن شیر به بالا آمده و به صورت لایه ای بر روی شیر تشکیل می شود .

قیماق. باشماق. یاماق. . . با اینکه مصدر نیستند. ولی ماق دارنند. . . غین و قاف در فارسی نیست. . . . تمام فر آورده های شیر تورکی هستند. مثل یوغورد. خاما. قیماق. . . . . .


کلمات دیگر: