مترادف قنطر : بلا، سختی، محنت، فاخته
قنطر
مترادف قنطر : بلا، سختی، محنت، فاخته
مترادف و متضاد
۱. بلا، سختی، محنت
۲. فاخته
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - بلا داهیه سختی ۲ - فاخته .
فرهنگ معین
(قِ طِ ) [ ع . ] (اِ. )۱ - بلا، سختی . ۲ - فاخته .
لغت نامه دهخدا
قنطر. [ ق ِطِ ] ( ع اِ ) سختی و بلا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). داهیه. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قنطیر شود. || مرغی است مایل بسیاهی که بانگ کند و دبسی نیز خوانند آنرا. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). فاخته. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: