کلمه جو
صفحه اصلی

تسطیح


مترادف تسطیح : صاف، هموار، تراز ، هموارسازی ، صاف کردن، هم سطح کردن، هموار کردن

متضاد تسطیح : ناهموار، ناهموارسازی، ناهموار کردن

برابر پارسی : هموارسازی

فارسی به انگلیسی

levelling, surfacing

فارسی به عربی

تنظیف

مترادف و متضاد

صفت ≠ ناهموار


صاف، هموار، تراز


۱. صاف، هموار، تراز ≠ ناهموار
۲. هموارسازی ≠ ناهموارسازی
۳. صاف کردن، همسطح کردن، هموار کردن ≠ ناهموار کردن


clearing (اسم)
تسویه، تهاتر، نقل و انتقال بانکی، تسطیح، مکان مسطح

tabulation (اسم)
تسطیح، جدول بندی، تنظیم به صورت جدول

فرهنگ فارسی

هموارسازی سطح اولیۀ راه برای لایه‌کوبی


هموارکردن، پهن کردن، هموارکردن زمین
( مصدر ) هموار کردن ( زمین و مانند آن ) پهن کردن . جمع : تسطیحات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) هموار کردن ، پهن کردن .

لغت نامه دهخدا

تسطیح. [ ت َ ] ( ع مص ) پهن کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || برابر و هموار کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تسطیح القبر، خلاف تسنیمه. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ). برابر و هموار کردن خانه. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || فرو خوابانیدن ناقه را. ( از المنجد ). و رجوع به تسطح شود.

فرهنگ عمید

۱. هموار کردن.
۲. پهن کردن.
۳. هموار کردن زمین.

دانشنامه عمومی

یکنواخت کردن.


فرهنگ فارسی ساره

هموارساز


فرهنگستان زبان و ادب

{regulate} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] هموارسازی سطح اولیۀ راه برای لایه کوبی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تسطیح، اصطلاحی است که در نجوم به معنای تصویر کردن دوایر و نقاط از کره آسمان می باشد و در جغرافیا به معنای تصویر کردن مواضع شهرها و دوایر جغرافیایی از کره بر صفحه است.
مهمترین نوع تسطیح، تسطیح مخروطی است که امروزه تصویر گُنج نگاشتی ( استرئوگرافیک ) نامیده می شود، در این روش تسطیح، نیمکره فرضی آسمان بر صفحه اسطرلاب تصویر می شود.

پیشینه تسطیح مخروطی
و پیشینه آن به ابرخس، اخترشناس یونان باستان (۱۵۰ ق م)، باز می گردد، پس از او بطلمیوس به این موضوع پرداخت.

مراحل کار تسطیح مخروطی
در تسطیح مخروطی یکی از قطب های کره ای مفروض انتخاب و از آن خط هایی به نقطه های مفروض روی همان کره وصل می شود، امتداد هر خط، صفحه ای موازی با استوای کره را در نقطه ای قطع می کند، در این روش، منطقة البروج و استوای سماوی به صورت دایره هایی حول مرکز اسطرلاب ترسیم می شوند، اما دایره افق و مُقَنطَرات (دایره های موازی با افق) این ویژگی را ندارند.
در این روش تسطیح، دایره های قائم از سمت الرأس می گذرند و عمود بر تصویر صفحه افق ترسیم می شوند، دقیقاً مانند وضعی که در کره آسمان وجود دارد.
در شکل ۱ ـ الف، دایرة البروج و دو دایره میل (دایره های موازی با استوای سماوی) هستند.
شکل ۱ ـ ب تصویر آن ها را بر صفحه نشان می دهد.
بیرونی (متوفی ۴۴۲) به این نکته مهم اشاره کرده است که فاصله های متساوی ضمن تسطیح کره نامتساوی در می آیند، بویژه اگر برخی نزدیک به یک قطب و برخی نزدیک به قطب دیگر باشند، اما با تصویر کردن، می توان دسته ای از دوایر را نسبت به دسته دیگر حرکت داد و نتیجه حرکات (در اسطرلاب)، با فلک (چیزی که در آسمان مشاهده می شود) توافق دارد.

مخترع اسطرلاب
...

پیشنهاد کاربران

دیر میاره ولی خیلی خوبه


کلمات دیگر: