مترادف خمود : افسرده، بی تحرک، بی روح، خموش ، رکود ، ساکت
متضاد خمود : پرنشاط، رونق
برابر پارسی : افسردگی، پژمرده، دلتنگ
going out, abatement, torpor
dull, groggy, languishing, lethargic, torpid
سبات , مرگ کاذب , خواب مرگ , بي علا قگي , بيحالي , سنگيني , رخوت , موت کاذب , تهاون
افسرده، بیتحرک، بیروح، خموش ≠ پرنشاط
۱. افسرده، بیتحرک، بیروح، خموش ≠ پرنشاط
۲. رکود ≠ رونق
۳. ساکت
خمود. [ خ َم ْ مو ] (ع اِ) جائی که آتش در آن خوابانند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
مولوی .