مترادف دلخراش : جانکاه، جگرخراش، جگرسوز، سخت، ناگوار
دلخراش
مترادف دلخراش : جانکاه، جگرخراش، جگرسوز، سخت، ناگوار
فارسی به انگلیسی
heart-rending, harrowing, grating
harrowing, tragic, traumatic
فارسی به عربی
مثیر
مترادف و متضاد
سوزش اور، سوزش دار، برانگیزنده، دلخراش، خشم اور، بخشم اورنده
جانکاه، جگرخراش، جگرسوز، سخت، ناگوار
فرهنگ فارسی
خراشنده دل، چیزی که دل رابیازارد
( صفت ) آنچه که دل را آزار دهد آنچه که شخص را آزرده و رنجیده سازد .
( صفت ) آنچه که دل را آزار دهد آنچه که شخص را آزرده و رنجیده سازد .
فرهنگ معین
( ~. خَ ) (ص فا. ) آن چه شخص را آزرده و رنجیده سازد.
لغت نامه دهخدا
دلخراش. [ دِ خ َ ] ( نف مرکب ) دل خراشنده. خراشنده دل. آنچه دل را آزار دهد. آنچه شخص را آزرده و رنجه کند. جانکاه و جانگزا. ( آنندراج ). || مخوف. موحش. هولناک. ( ناظم الاطباء ) :
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش.
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش.
مولوی.
فرهنگ عمید
خراشندۀ دل، چیزی که دل را بیازارد، امری که انسان از آن رنجیده و اندوهگین شود.
پیشنهاد کاربران
جگر خراش
کلمات دیگر: