کلمه جو
صفحه اصلی

ترافیک


مترادف ترافیک : ازدحام، راه بندان، عبورومرور

برابر پارسی : آمد و شد، آمد و رفت، شدآمد

فارسی به انگلیسی

traffic

مترادف و متضاد

traffic (اسم)
کالا، کسب، مخابره، رفت و آمد، ترابری، ترافیک، عبور و مرور، وسائط نقلیه، امد و شد، شد و آمد

ازدحام، راه‌بندان


عبورومرور


۱. ازدحام، راهبندان
۲. عبورومرور


فرهنگ فارسی

آمدورفت، آمدوشد، عبورومروروسائل نقلیه

فرهنگ معین

(تِ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - رفت و آمد وسایل نقلیه در خیابان ، شدآمد (فره ). ۲ - راه بندان .

فرهنگ عمید

۱. عبورومرور وسایل نقلیه، حمل ونقل.
۲. انبوهی وسایل نقلیه در خیابان و جاده که در امر عبورومرور اختلال ایجاد می کند.

دانشنامه عمومی

ترافیک (به پارسی: شدآمد) به معنای رفت وآمد جانداران، انسان یا وسایل نقلیه در مسیرهای پیش بینی شده و نیز به معنای عبور اطلاعات است. فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژهٔ شدآمد را برابر ترافیک برگزیده است.
راهبندان
ترافیک و آلودگی هوای تهران
ترافیک وب
واژه ترافیک (Traffic) از ریشه ایتالیایی traffico گرفته شده است که به معنای تجارت و معامله است . امروزه در برخی ترکیب های انگلیسی مانند قاچاق انسان و قاچاق اسلحه از واژه ترافیک استفاده می شود.
در ایران و در زبان فارسی به شلوغی ایجاد شده در اثر استفادهٔ عابران پیاده، جانوران، وسایل نقلیه و غیره ترافیک یا راهبندان گفته می شود.
همچنین واژه ترافیک برای عبور اطلاعات و دیتاهای مخابراتی نیز کاربرد دارد. امروز از این واژه بیشتر برای ازدحام وسائل نقلیه و مخابرات استفاده می شود.

فرهنگ فارسی ساره

شدامد


پیشنهاد کاربران

تنیدگی

ترافیک
این واژه ای هند و اروپایی است :
ترافیک : ترا - ف - ایک
ترا همان تَرای پارسی است= از این سو به آن سو
- ف - = میانوند
- ایک= پسوند که در پارسی - ایز و - ایج میگویند
واژه های پیشنهادی :
تَراگیز ( گیز در انگیز به مینهء جنبش و حرکت )
ترارفت
تَراشد

ترافیک:[ اصطلاح راهنمایی و رانندگی]
آمد و شد وسایل نقلیه و اشخاص و حیوانات در راه ها.
واژه ی " ترافیک " همان تغییر یافته ی واژه ی " تفریق " می باشد . تفریق که از زبان سامی ( عربی وعبری ) علاوه بر زبان فارسی وارد زبان های اروپایی نیز شده و پس از سیر در زبان های اروپایی با تغییر لهجه و معنی دوبار در ریخت " ترافیک " وارد زبان فارسی شده است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی نیز کاربرد دارد .


کلمات دیگر: