مترادف تزهد : ه زهدورزی، پارسایی، پرهیزگاری، پارسا شدن، پارسایی کردن، ترک دنیا کردن، زاهد شدن، زهد ورزیدن
تزهد
مترادف تزهد : ه زهدورزی، پارسایی، پرهیزگاری، پارسا شدن، پارسایی کردن، ترک دنیا کردن، زاهد شدن، زهد ورزیدن
مترادف و متضاد
۱. ه زهدورزی، پارسایی، پرهیزگاری
۲. پارسا شدن، پارسایی کردن، ترکدنیا کردن، زاهد شدن، زهد ورزیدن
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) زهد ورزیدن زاهد شدن پارسا شدن . ۲- ( اسم ) زاهدی پارسایی .
فرهنگ معین
(تَ زَ هُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) زهد ورزیدن ، پارسا شدن .
لغت نامه دهخدا
تزهد. [ ت َ زَهَْ هَُ ] ( ع مص ) عبادت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).زهد نمودن. ( زوزنی ). پارسایی کردن. ( دهار ). زهد نمودن و عبادت کردن. ( آنندراج ). تعبد. ( اقرب الموارد ). برای عبادت ترک دنیا کردن. ( از المنجد ) :
بده جام فرعونیم کز تزهد
چوفرعونیان ز اژدها میگریزم.
بده جام فرعونیم کز تزهد
چوفرعونیان ز اژدها میگریزم.
خاقانی.
فرهنگ عمید
زاهد شدن، پارسا شدن، ترک دنیا کردن.
کلمات دیگر: