مترادف تذبذب : تردد، تردید، حیرت، دودلی، شک، دودل شدن، مردد شدن
تذبذب
مترادف تذبذب : تردد، تردید، حیرت، دودلی، شک، دودل شدن، مردد شدن
فارسی به انگلیسی
hesitation, perplexity
hesitancy
عربی به فارسی
ارتعاش داشتن , جنبيدن , نوسان کردن , لرزيدن , تکان خوردن
مترادف و متضاد
تردد، تردید، حیرت، دودلی، شک
دودل شدن، مردد شدن
۱. تردد، تردید، حیرت، دودلی، شک
۲. دودل شدن، مردد شدن
فرهنگ فارسی
دودله شدن، مرددبودن، دودل بودن، دورویی
۱- ( مصدر ) دو دل شدن مردد بودن ۲- ( اسم ) دو دلی دو روئی جمع : تذبذبات
۱- ( مصدر ) دو دل شدن مردد بودن ۲- ( اسم ) دو دلی دو روئی جمع : تذبذبات
فرهنگ معین
(تَ ذَ ذُ ) [ ع . ] (مص ل . ) دو دل شدن ، مردد بودن .
لغت نامه دهخدا
تذبذب. [ ت َ ذَ ذُ ] ( ع مص ) جنبیدن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تحرک. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). جنبیدن چیزی که بهوا آویخته باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). جنبیدن و متحرک شدن. ( ناظم الاطباء ). || دودله شدن و متردد بودن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). متردد بودن میان دو کار. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. دودله شدن، مردد بودن.
۲. دورو بودن.
۳. دودلی.
۴. دورویی.
۲. دورو بودن.
۳. دودلی.
۴. دورویی.
کلمات دیگر: