کلمه جو
صفحه اصلی

خصوصا


برابر پارسی : به ویژه، بویژه | ( خصوصاً ) به ویژه

فارسی به انگلیسی

especially, particularly, in particular

especially, particularly


عربی به فارسی

ويژه , مخصوص , خاص , استثنايي , مخصوصا


فرهنگ فارسی

بطور خصوص علی الخصوص بویژه .

فرهنگ معین

( خصوصاً ) (خُ صَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) به طور خصوصی ، علی الخصوص ، به ویژه .

لغت نامه دهخدا

( خصوصاً ) خصوصاً. [ خ ُ ] ( ع ق ) بطور خصوص و علی الخصوص و بخصوص. بویژه. ( ناظم الاطباء ) : طبع بشریت است و خصوصاً از آن ملوک که دشوار آید ایشان را دیدن کس که مستحق جایگاه ایشان باشد. ( تاریخ بیهقی ). و نخجیرگاهی معروف است خصوصاً کوهستان کوبنجان. ( فارسنامه ابن بلخی ). و این احتیاط واجب آمد نگاه داشت نسل را خصوصاً نژاد پادشاهی. ( فارسنامه ابن بلخی ). خصوصاً در شب بتقریب در محلی آن قصه غلبه گرگرا عرضه داشتم. ( انیس الطالبین ).

فرهنگ عمید

مخصوصاً، به ویژه.

فرهنگ فارسی ساره

به ویژه


پیشنهاد کاربران

بخصوص


کلمات دیگر: