مترادف دوچندان : دوبرابر، مضاعف
دوچندان
مترادف دوچندان : دوبرابر، مضاعف
فارسی به انگلیسی
twofold, double, as much again
doubly, dual, duplex, duplicate, reduplicate
مترادف و متضاد
دو چندان، نسخه دوم
فرهنگ فارسی
دو برابر مضاعف .
لغت نامه دهخدا
دوچندان. [ دُ چ َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) دومقابل و مضاعف و دوبرابر. ( ناظم الاطباء ). دوچند. دوبرابر. دومقابل. ضعف. مضعوف. مضاعف. ( یادداشت مؤلف ) :
به شبگیر چون ریسمان برشمرد
دوچندان که هر بار بردی ببرد.
شمارش همی بر زمین برنوشت.
گر بپسندیش دگرسان شود
چشمه آن آب دوچندان شود.
دزدی بوسه عجب دزدی پرمنفعتی ست
که اگر باز ستانند دوچندان گردد.
به شبگیر چون ریسمان برشمرد
دوچندان که هر بار بردی ببرد.
فردوسی.
دوچندان که رشتی به روزی برشت شمارش همی بر زمین برنوشت.
فردوسی.
- دوچندان شدن ؛ دوبرابر شدن. دو چندان گردیدن. تضاعف. مضاعف شدن. ( یادداشت مؤلف ) : گر بپسندیش دگرسان شود
چشمه آن آب دوچندان شود.
نظامی.
- دوچندان گردیدن یا گشتن ؛ تضعیف. مضاعف کردن. دوبرابر شدن : دزدی بوسه عجب دزدی پرمنفعتی ست
که اگر باز ستانند دوچندان گردد.
صائب.
فرهنگ عمید
دوبرابر.
پیشنهاد کاربران
دُوچَندانیدن.
دوچنداناندَن.
دوچنداناندَن.
کلمات دیگر: