کلمه جو
صفحه اصلی

دلسرد


مترادف دلسرد : افسرده، بی اشتیاق، بی رغبت، دلسوخته، دلمرده، مایوس، ناامید، نومید، وازده

متضاد دلسرد : امیدوار

فارسی به انگلیسی

discouraged, dispirited

مترادف و متضاد

despondent (صفت)
سیاه، پژمان، محزون، دلسرد، پکر

washed-up (صفت)
دلسرد، بکلی تحلیل رفته، محو شده

افسرده، بی‌اشتیاق، بی‌رغبت، دلسوخته، دلمرده، مایوس، ناامید، نومید، وازده ≠ امیدوار


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بی شوق بی رغبت بی میل افسرده . ۲ - مایوس نا امید .

فرهنگ معین

( ~. سَ ) (ص مر. ) ۱ - بی شوق ، بی میل . ۲ - مأیوس ، ناامید.

لغت نامه دهخدا

دلسرد. [ دِ س َ ] ( ص مرکب ) سرددل. بی شوق. بی رغبت. بی میل. ( ناظم الاطباء ) :
بسکه دلسردم ز تار و پود هستی چون کتان
می تواند پرتو مهتاب سوزاندن مرا.
غنی ( از آنندراج ).
|| مأیوس. ناامید.

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ دلگرم] افسرده، ناامید.
۲. مٲیوس
۳. کسی که شوق و رغبت به کاری نداشته باشد.

پیشنهاد کاربران

آنچه انسان از کسی یا چیزی متنفر و دل شکسته باشد.

ناراحت ، شکسته ، غمگین


کلمات دیگر: