مترادف قیقاج : اریب، کج، کژ، محرف، منحرف
قیقاج
مترادف قیقاج : اریب، کج، کژ، محرف، منحرف
فارسی به انگلیسی
cater-cornered, diagonal
shooting backward, Parthian shot, Parthian shaft, obliquelybackwards, oblique
مترادف و متضاد
اریب، کج، کژ، محرف
منحرف
۱. اریب، کج، کژ، محرف
۲. منحرف
فرهنگ فارسی
قیقاچ: اریب، کج
۱ - ( صفت ) کج اریب . یا قیقاج رفتن . به طور مورب راه رفتن . یا قیقاج زدن ( قیقاج تیر زدن ) . تیر برگشته زدن . ۲ - ( اسم ) جامه مورب بافته و پیشواز اریب انداخته واریب پیوسته : عقلم بخیاط می کرد کنکاج در رخت صوفی دامانش قیقاج .
۱ - ( صفت ) کج اریب . یا قیقاج رفتن . به طور مورب راه رفتن . یا قیقاج زدن ( قیقاج تیر زدن ) . تیر برگشته زدن . ۲ - ( اسم ) جامه مورب بافته و پیشواز اریب انداخته واریب پیوسته : عقلم بخیاط می کرد کنکاج در رخت صوفی دامانش قیقاج .
فرهنگ معین
(ق ) [ تر. ] (اِ. ) کج ، اریب .
لغت نامه دهخدا
قیقاج. [ ق َ / ق ِ ] ( ترکی ، ص ، اِ ) اریب. وریب. ( برهان در کلمه وریب ). مأخوذ از ترکی ، در تداول ، کج و خم. || تیر خمیده. ( ناظم الاطباء ). تیر افکندن به دشمن در حالی که پشت بدو دارند چنانکه اشکانیان در کر و فر خویش. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ عمید
۱. اریب، کج.
۲. (قید ) به شکل اریب.
۲. (قید ) به شکل اریب.
دانشنامه عمومی
قیقاج ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
قیقاج (کوهرنگ)
قیقاج (ماکو)
قیقاج (کوهرنگ)
قیقاج (ماکو)
wiki: بخش مرکزی شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان شوراب تنگزی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان شوراب تنگزی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
wiki: قیقاج (کوهرنگ)
پیشنهاد کاربران
قیقاج برای بیان کمان ابرو هم کاربرد دارد . یعنی کسی که ابروی کمانی دارد در زبان ترکی به آم حالت کمانی قیقاجی گفته می شود.
بصورت چپ و راست رفتن هنگام حرکت, به چپ و راست منحرف شدن شبیه حالتی که بادبادک هنگام سقوط حرکت می کند یا حرکت اتومبیل هنگام انحراف به چپ و راست
تیراندازی روی اسب ( ورزش )
ویراژدادن. . مارپیچ رفتن به تندی و سریع
کلمات دیگر: