مترادف سرخوردگی : حرمان، دل زدگی، واخوردگی، وازدگی، یاس
سرخوردگی
مترادف سرخوردگی : حرمان، دل زدگی، واخوردگی، وازدگی، یاس
فارسی به انگلیسی
disillusionment
مترادف و متضاد
حرمان، دلزدگی، واخوردگی، وازدگی، یاس
فرهنگ فارسی
احساس ناشی از ناتوانی در دست یافتن به هدف مورد نظر به دلیل شکستهای قبلی
فرهنگستان زبان و ادب
{frustration} [روان شناسی] احساس ناشی از ناتوانی در دست یافتن به هدف مورد نظر به دلیل شکست های قبلی
[حمل ونقل درون شهری-جاده ای] ← سُرخوردگی سرنشین
[حمل ونقل درون شهری-جاده ای] ← سُرخوردگی سرنشین
پیشنهاد کاربران
( اسم ) ، از ریشه "سرخوردن" به معنی افسردگی و دلزدگی ست. . . احساس شکست و ناامیدی. . .
وازدگی
کلمات دیگر: